۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۳, چهارشنبه

تولد

تولدم نزدیک است. احساس خاصی دارم از اینکه هیچ حس خاصی ندارم! بیشترین هیجانم به خاطر دیدن تبریک نزدیکانم است و اینکه برای تولدم چه تدارک دیده اند. اینکه فردا سالگرد آمدن من به این دنیاست نه شادم کرده نه غمگین. برای اینکه بفهمم چند سالم تمام شد باید عددها را از هم کم کنم. الان چند سالی می شود که یادم می رود چند ساله هستم. امسال چند سالم می شود؟ نود و یک منهای پنجاه و نه. سی و دو سالم تمام شد انگار. سی و سه سالگی می تواند جالب باشد چون دوتا سه دارد. احساس دیگری ندارم و همین برایم احساس خاصی ایجاد می کند! شاید باید صبر کنم تا فردا. شاید سی و سه با خودش احساسات جدید بیاورد :)

۲ نظر:

  1. تولدت مبارک :) :) :)
    امیدوارم سرخورده نشی از نزدیکانت ؛)))))) و امیدوارم بهت کادوهای خوب بدن و شادت کنن :) :)

    این ندونستن سن، برای من هم پیش آمده. فکر می‌کنی برای همه باشه؟
    من ازم سریع بپرسن و وقت نکنم فکر کنم، حدودی یه چیزی می‌گم! بعد از ترس اینکه کم بگم سنم رو و همه بگن از قصد سنم رو کم گفتم و این چیزها، معمولا بیشتر می‌گم! :))

    باز هم تولدت مبارک دوست قدیمی من :*

    پاسخحذف
  2. دوباره تولدت مبارک ! ساناز جون ! امیدوارم تبریکای خوبی دریافت کرده باشی . چه خوشت اومده باشه از تبریکات چه نیاد ما همیشه به یادتیم و آرزوی دیدنت رو داریم . تولدت خیییییییییییییلی مبارک خواهر کوچولو ...... :)

    پاسخحذف