۱۳۸۹ فروردین ۱۴, شنبه

تغییر

آدمها عوض می شوند. نه آن موقع که تو بخواهی و نه آنجور که می خواهی. آدمها بدون اینکه بفهمی عوض می شوند و درست آن زمان که از روی شناختت قضاوتشان می کنی می فهمی این آدم جدید را هیچ نمی شناسی. می فهمی عوض شده. می فهمی خودت عوض شده ای. می فهمی نگاهتان به همدیگر تغییر کرده بدون اینکه بفهمید.
این خوب است برای آدمهایی که از هم بدشان می آید. چون هر تغییری به بهتر شدن احساسشان می انجامد. اما بد است، خیلی بد است برای آنها که هم را دوست داشته اند. وقتی به کسی خیلی نزدیک باشی هر تغییری هرچند کوچک فاصله تان را فقط می تواند زیاد کند.
شاید باید صبر کرد تا دوباره تغییری بیاید و فاصله را بردارد. شاید هم بشود جور دیگری نگاه کرد. قضاوت نکرد. دوست داشتن بی قید را یاد گرفت و دل را به تغییر عادت داد.
می شود در سی سالگی جور دیگری دید؟

۲ نظر:

  1. سلام مریم جون. نمی دونم. من تنها کامنتی که ازت گرفتم همینه که نوشتی چرا کامنتت پاک شد :( می شه دوباره بنویسی؟

    پاسخحذف