۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۰, دوشنبه

سی سالگی

چند روزی هست که سی ساله شده ام. سی ساله بودن احساس متفاوتی دارد. اولش آدم می ترسد. فکر می کند که آرام آرام از جوانی فاصله می گیرد. من اما نیم روزی که گذشت فهمیدم، که سی سالگی اول جوانی منهای بچگی است. نه که اشتباه نباشد، نه که سادگی نباشد. احساس می کنم سی سالگی آن سنی است که می توانی مستقل باشی اما با کسی باشی، فهمیده باشی اما کودک باشی، پیچیده باشی اما ساده باشی. سی سالگی سنی است که می توانی زیبا باشی.
چند روزی هست سی ساله شده ام.

۴ نظر:

  1. cheghadr khoob bood in neveshteat, merci ke baaz minevisi :)

    پاسخحذف
  2. tavallodet mobarak ba takhir sanaz banu. az tarife si salegit khosham umad. rast migi, adam mitune hichvaght pir nashe.

    پاسخحذف
  3. khanume delvaseh, bizahmat yek tekani be khodetan bedahid! mordim az bikasi!

    پاسخحذف
  4. 40 سالگی هم اینجوریه ! اول جوانی بدون بچگی ! من که 60 ساله هم بشم احساس می کنم تازه دارم بالغ می شم :))

    پاسخحذف